امیرحسین هژبر

سلام امیرحسین هژبر الساداتی هستم. متولد ۲۵ خرداد ۱۳۷۳ و در مشهد متولد شده ام. تحصیلات عالیه خود را در رشته کارشناسی مهندسی صنایع از سال ۹۱ تا ۹۵ به پایان رساندم. رشته صنایع دقیقا همان چیزی بود که میخواستم. در این رشته تلفیقی از مهندسی مدیریت و اقتصاد توانستم یاد بگیرم.

در حین تحصیلات دانشگاهی در بخش صنعتی و ساختمانی کارآموز بودم. سال ۱۳۹۵ قبل از گرفتن مدرک دانشگاهی در یک کارخانه به عنوان کارشناس برنامه ریزی استخدام شدم. وقتی که وارد صنعت شدم احساس کردم که اهدافم خیلی بزرگتر است. کار خودم را در صنعت ادامه ندادم و ۶ ماه بیکار شدم. در طول این مدت در مورد مهاجرت کاری و مهاجرت تحصیلی تحقیقات زیادی انجام دادم. نهایتا تصمیم گرفتم به ترکیه بروم که از آنجا به استرالیا یا کانادا مهاجرت کنم.

اینکه چرا ترکیه را انتخاب کردم دلایل مختلفی داشت. ترکیه به دلیل نزدیکی به ایران و عدم نیاز به ویزا حداقل برای شش ماه از کشورهای مهاجرپذیر است.خیلی از ایرانی ها ترکیه را به عنوان انتخاب اول مهاجرت خود انتخاب می کنند. هر سال تعداد زیادی از دانش آموزان به صورت حضوری یا آنلاین در کلاس های من شرکت می کنند. تصمیم این دانش آموزان اقدام برای گرفتن پذیرش پزشکی و دندانپزشکی از دانشگاه های ترکیه است.

تا آنجا برایتان تعریف کردم که خودم تصمیم به مهاجرت به ترکیه گرفتم. از آنجا که فاصله تصمیم تا عمل برای من کوتاه است مرداد ۹۶ به آنتالیا مهاجرت کردم. حدود چهار ماه در آنجا مشغول لذت بردن از زندگی بودم و دغدغه زیادی نداشتم. البته در این چهار ماه به دنبال کار نیز گشتم. نهایتاً در یک دیسکو ایرانی مشغول به کار شدم.

در ضمن این را یادم رفت بگویم که وقتی وارد ترکیه شدم اصلا زبان ترکی استانبولی بلد نبودم. من در ترکیه انگلیسی صحبت میکردم. در طول این مدت به مرور زمان مجبور به یادگیری زبان شیرین ترکی استانبولی به صورت اینترنتی شدم. پیدا کردن دوست های ترک زبان هم کم کم به ترکی صحبت کردن من سرعت زیادی بخشید. بعد از ۴ ماه به خودم آمدم و دیدم آن کاری که باید باشه توی ترکیه نیست. یک کار توریستی در استانبول پیدا کردم و به آنجا مهاجرت کردم.در استانبول با توجه به آن که زبان ترکی استانبولی مسلط نبودم سختی های زیادی کشیدم. این را در پرانتز بگویم که استانبول و مردم استانبول اصلاً به زبان انگلیسی تسلط ندارند. سه ماه در استانبول کارهای تروریستی انجام دادم و کاملاً زندگیم از هدفم جدا شده بود و فهمیدم که بازهم راه را اشتباه رفتم.